loading...

تیتان

من بزرگترین قَمَرِ زُحَل بودم!

بازدید : 190
چهارشنبه 13 آبان 1399 زمان : 0:44

دلم بوسه میخواست. قبل تر شب‌ها ترس‌های زیادی داشتم .ترس‌های زیادی که به ذهنم هجوم می‌اورد. حالا ترس‌های زیادی دارم که حتی روزها رهایم نمی‌کند. من دستم به تو نمی‌رسید. من شانه‌هایم از تو دور بود.آغوشت نبود و در وهم و تاریکی دست و پا میزدم.دلم فقط گوشه‌ی تنهایی خودم را میخواست. خستگی‌های تمام نشدنی و دستم به هیچ نمیرسید.

بارون رو براتون آرزو میکنم ... :)
نظرات این مطلب

تعداد صفحات : 0

آرشیو
آمار سایت
  • کل مطالب : <-BlogPostsCount->
  • کل نظرات : <-BlogCommentsCount->
  • افراد آنلاین : <-OnlineVisitors->
  • تعداد اعضا : <-BlogUsersCount->
  • بازدید امروز : <-TodayVisits->
  • بازدید کننده امروز : <-TodayVisitors->
  • باردید دیروز : <-YesterdayVisits->
  • بازدید کننده دیروز : <-YesterdayVisitors->
  • گوگل امروز : <-TodayGoogleEntrance->
  • گوگل دیروز : <-YesterdayGoogleEntrance->
  • بازدید هفته : <-WeekVisits->
  • بازدید ماه : <-MonthVisits->
  • بازدید سال : <-YearVisits->
  • بازدید کلی : <-AllVisits->
  • کدهای اختصاصی