دلم بوسه میخواست. قبل تر شبها ترسهای زیادی داشتم .ترسهای زیادی که به ذهنم هجوم میاورد. حالا ترسهای زیادی دارم که حتی روزها رهایم نمیکند. من دستم به تو نمیرسید. من شانههایم از تو دور بود.آغوشت نبود و در وهم و تاریکی دست و پا میزدم.دلم فقط گوشهی تنهایی خودم را میخواست. خستگیهای تمام نشدنی و دستم به هیچ نمیرسید.
بارون رو براتون آرزو میکنم ... :) بازدید : 190
چهارشنبه 13 آبان 1399 زمان : 0:44